مقایسه موقعیتهای مختلف یک دانش آموز و سریالها و فیلمهای سینمایی:
+ خروج از مدرسه: فرار ازاردوگاه جهنمی
+ غیبت معلم: روز فرشته
+ حضور معلم: بازگشت گودزیلا
+ دعوابا مبصر کلاس: بازی با مرگ
+ دانش آموزی که به درس صدا نشده: لوک خوش شانس
+ ثلث سوم: شلیک نهایی
+ سر امتحان: چشمانم برای تو
+ پای تخته: قتلگاه
+ نیامدن دانش آموز به مدرسه: گریز ازمرگ
+ مدیر مدرسه: پدرسالار
+ گذشتن ازکنار ناظم: عبور ازمیدان مین
+ اولین کسی که به درس صدا زده می شود: قربانی
+ نمره صفر: دایره سرخ
+ بهانه ای برای فرار از مدرسه: دسیسه
+ معلم ادبیات: مجنون
+ امتحان: آتش در خرمن
+ خجل شدن دانش آموز در برابر معلم: به رنگ صدف
+ جواب دانش آموز در برابرمعلم: می خواهم زنده بمانم
+ دفتر مدرسه: بازداشت گاه
+ نگاه دانش آموز به ساعت زنگ تفریح: در پناه تو
+ زنگ تاریخ: افسانه سلطان وشعبان
+ اخراج از مدرسه: یکبار برای همیشه
+ دیپلم: شاید وقتی دیگر
+ خواستن یک نمره برای رسیدن به ده: در قلب من
+ وقتی به سر تخته می رود: کمکم کن
از او بالا کفتر می آیه...!!
ر خبرها می خوانیم محمد عباسی مدیرکل پارلمانی دولت قصد داشته پس از دادن پنج میلیون تومان به نماینده ها از آنها (به طوری که متوجه نشوند) امضایی بدین مضمون بگیرد که استیضاحشان را از وزیر پس گرفته اند؛
آگاهان احتمال می دهند ایشان از راهی که در زیر نمونه اش توضیح داده شده است، توانسته از برخی از نمایندگان امضا بگیرد.
- بیا این چک پنج میلیونی رو بگیر، این رسید رو هم امضا کن؛
-- وایستا بخونمش ...
- اِ ... اون بالا رو نگاه کن! از او بالا کفتر می آیه، یه دانه دختر می آیه!!
( و نماینده مذکور حواسش پرت شده و متن را نخوانده و ناخواسته امضا کرده است.)
البته از آنجا که یک نماینده دیگر حواسش بوده است که مجلس سقف دارد و کفتر نمی تواند از آن بالا وارد محیط مجلس شود به بالا نگاه نکرده و متن را می خواند و ...
-- این چیه بهم دادی من امضا کنم؟ این که توش نوشته:«من کردان را دوست دارم و او را استیضاح نمی کنم!»
- ببخشید اشتباه شد! بیا این یکی رو امضا کن ...
-- چی چی رو اشتباه شد؟! شترق!! (شنیده ها حاکی از آن است این شترق صدای حاصل از برخورد یک صورت با یک عدد دست بوده است!)
در همین زمینه یکی از آگاهان ضمن تاکید این موضوع که نمی توان با پول هر کاری کرد، متذکر شد: درست است که شاید بتوان سئوالات کنکور، آبنبات چوبی و حتی مدرک دکترا را با پول خرید، اما بایستی مطمئن بود که نماینده مجلس را نمی توانن با پول خرید.
یکی دیگر از آگاهان نیز گفت: آن آقایی که پنج میلیون آورده با خود چه فکر کرده بود؟، نماینده ها چشم بر مال دنیا بسته اند، پنج میلیون که رقمی نیست آنها حتی وام صدمیلیونی را هم تصمیم گرفته اند پس بدهند.
یکی دیگر از آگاهان نیز ضمن ابراز همدردی با فرد سیلی خورده گفت: واقعا واقعه دردناکی بود، هم پول بدی و هم کتک بخوری!!
احساس یک وزیر
علی کردان وزیر کشور گفت: احساس میکنم استعفای من به مصلحت نظام نیست لذا استعفا نخواهم داد.
یکی از آگاهان توضیح داد در برخی مواقع احساس انسان دچار اشتباهاتی می شود، این آگاه خودش را مثال زد و گفت: بنده یک بار در سن 22 سالگی احساس کردم مجرد ماندنم مصلحت نیست! اما یک ماه پس از ازدواج متوجه شدم دچار اشتباه شده ام! این آگاه از کردان خواست به جای تصمیم گیری با احساساتش با تفکرش تصمیم بگیرد و بیندیشد که آیا واقعا استیضاحش به مصلحت نظام نیست؟!
همچنین کردان در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا میخواهید از سمت خود استعفا دهید یا خیر، گفت: در قاموس من به عنوان خادم نظام جمهوری اسلامی، استعفا معنی ندارد.
توضیح ضروری: این مکالمه چندین سال پیش اتفاق افتاده و هیچ ربطی به این متن ندارد.
- پسرم! پاشو برو مشقاتو بنویس، فردا دکتر بشی، مهندس بشی، خادم مردم بشی!
-- نه مامان، در قاموس من درس خواندن معنایی ندارد، اگه قرار باشه خادم بشم بدون درس خوندن هم میشم!
اوباما قبلا نیز شعر زیاد می گفت!
وباما گفت: ایران یک کشور کوچک است!
شنیده می شود پس از گفته شدن این جمله توسط اوباما، افکار عمومی مادر اوباما را به عدم احساس مسئولیت در قبال فرزند خویش متهم کردند.
گروهی از پزشکان نیز ضمن تایید فکرهایی که توسط افکار عمومی انجام گردیده است عنوان داشتند مادر اوباما در دوران کودکی، او را برای معاینات چشم پزشکی به دکتر نبرده است و متاسفانه اوباما به بیماری تنبلی چشم مبتلا شده است.
آخرین اخبار رسیده حاکی از آن است پس از آنکه دکترها شماره عینک اوباما را 10 تشخیص داده اند و برای او عینک تجویز کردند، وی ضمن ریختن اشک و کوباندن پا به زمین گفت: من عینک نمی زنم! جان مک کین مسخره ام می کنه!
البته گروهی از هواداران اوباما ضمن رد خبر ضعیف بودن چشم های اوباما بر این اعتقاد هستند که اوباما توجیه نشده است که عکس کشورها در روی نقشه بسیار کوچیک تر از مقیاس حقیقی آنها کشیده می شود!
معلم ادبیات کلاس اول ابتدایی اوباما نیز ضمن ریختن اشک شوق گفت: این زیباترین شعری بود که اوباما سرود، من می دانستم بالاخره او شاعر خوبی خواهد شد، وی همچنین گفت: اوباما قبلا نیز شعر زیاد می گفت!
کلهر گفت، اما شما نگویید!
کلهر گفت: نوع پوشش من، ربطی به دولت نهم ندارد.
برخی آگاهان توصیه کردند یه وقتی اگر در خیابان جلوی شما را گرفتند و گفتند این چه سر و وضعی است؟ مبادا بگویید: نوع پوشش من، ربطی به دولت نهم ندارد! چون اولا آن افراد از طرف دولت نیامده اند که به شما تذکر بدهند و ثانیا جرمتان دو تا می شود.
یکی از آگاهان از جناب آقای کلهر پرسید: پس نوع پوشش شما به چه کسی ربط دارد؟!
کلهر همچنین گفت: اطلاعرسانی کشور نسبت به عصر حاضر ناموزون است.
در همین زمینه یکی از آگاهان پرسید :چه چیز ما در عصر حاضر موزون است که اطلاع رسانی مان ناموزون باشد؟!
و آگاه دیگری پاسخ داد: خیلی چیزها! مثلا حرکاتمان، آنهم در ورزشهای صبحگاهی که از تلویزیون پخش میشه و همچنین توی برنامه فتیله ای ها و عمو قناد!
یکی از آگاهان گفت: در عوض در کشور نه به اندازه کافی، بلکه بیشتر از اندازه کافی دانشگاه داریم و این به آن در!!
این آگاه برای اثبات ادعایش گفت: این روزها در روزنامه، مجلات و سطح شهر شاهد آن هستیم که دانشگاه ها به زحمت دنبال یک دانشجو می گردند!
ایشان در پایان پیشنهاد دادند از دانش آموزان هم شهریه ای معادل شهریه ای که از دانشجویان گرفته می شود گرفته شود، که اگر اینگونه شود مطمئن باشید همین دانشگاه آزاد حاضر است در سر قله قاف هم که شده برود مدرسه احداث کند!!
آقای بوربور در ادامه صحبت هایشان گفتند: بسیاری از دانش آموزان در طویله درس میخوانند.
یکی از آگاهان ضمن ابراز نگرانی از بروز چنین حوادثی گفت: چند ماه دیگر زمستان خواهد شد و هوا بسیار سرد می شود، چرا هیچکس به فکر آن الاغ ها و گوسفندهایی نیست که به خاطر برگزار شدن کلاس ها در طویله، از محل سکونت خویش بیرون شده اند؟!
این آگاه ضمن مخاطب قرار دادن سازمان حمایت از حیوانات اهلی گفت: چرا اجازه می دهید گروهی دانش آموز و معلم، این حیوانات زبان بسته را از حق داشتن سرپناهی که متعلق به خودشان است محروم کنند؟
انتقاد از تبلیغ «مای بی بی» در تلویزیون
بر اساس برخی شنیده های تایید نشده صبح امروز یکی از آگاهان پس از مشاهده تبلیغات «مای بی بی» در حالی که یکی از رگ های گردنش کمی تا قسمتی متورم شده بود فریاد زد:« ما را چه شده است که گروهی نوزاد نیمه عریان که تنها پوشک بسته اند در رسانه ملی اقدام به برگزاری جشن و پایکوبی می کنند و پوشک خود را نمایان می سازند؟! به راستی چرا نوزادانی که باید در بغل مادران خویش شیرشان را بخورند اینگونه گستاخ شده اند که ترانه هایی مبتذل می خوانند؟! آیا هیچ فکر کرده اید که این نوزادان این گونه حرکات موزون را که در آن بیشتر قسمت های انتهایی بدنشان را می چرخانند و در فرهنگ ما هیچ جایگاهی ندارد را از کجا آموخته اند؟!عدم توانایی آنها در تلفظ صحیح کلمات که نه به خاطر سن کمشان که به هدف تخریب ادبیات ملی ماست را چگونه توجیه می کنند؟ در مورد استفاده آنها از کلمات خارجی و ترویج زبان بیگانه چه پاسخی دارید؟!»
همین آگاه بعد از خوردن یک لیوان آب سرد گفت:« همانطور که بزنگاه اصلاح شد، می توان این آگهی را هم اصلاح کرد، بدین ترتیب که به جای این تبلیغ می توان چند پیرمرد را نشان داد که آدم های موفقی شده اند و هنگامی که دلیل موفقیتشان را از آنها پرسیده اند می گویند ما از این نوع پوشک استفاده می کرده ایم!»
لاش برای یافتن شیخ اصلاحات آغاز شد!
ری شهری گفت: کاندیدای ریاست جمهوری نیستم، عطریانفر هم گفت: عبدالله نوری نمی آید؛ در همین زمینه یکی از آگاهان درخواست کرد لطفا فقط افرادی که می خواهند کاندیدا شوند اعلام آمادگی کنند، زیرا در کشور ما بیش از 69 میلیون نفر هستند که نمی خواهند کاندیدا شوند، و اگر یک درصدشان هم خبر نیامدنشان را به خبرگزاری بدهند، دیگر جا برای خبر دیگری نمی ماند!
در همین راستا تیتری از کروبی دیدیم که گفته بودند: از تصمیم خاتمی خبر ندارم؛ که البته با خواندن کل خبر پی بردیم ایشان هنوز خودش از تصمیم خودش هم خبر ندارد؛ ایشان همچنین گفتند: افتخار میکنم که اصولگرا هستم!، لازم به ذکر است پس از اعلام این جمله تلاش های گسترده ای برای یافتن «شیخ اصلاحات» آغاز شده است!
الیاس حضرتی نیز گفت: با طناب کروبی می توان ته چاه رفت؛ البته ایشان توضیحی مبنی بر اینکه ته چاه چه خبر است و یا آنکه قرار است در آنجا چکار کنند ارائه نداد.
یکی از آگاهان ضمن تایید جمله حضرتی گفت طناب یاد شده جنسش بسیار مرغوب بوده و به قیمت 50 هزار تومان خریداری گردیده است. این آگاه در ادامه سخنانش یادآوری کرد که با این طناب ته چاه رفتن را می توان تضمین کرد، اما برای بالا آمدن هیچ ضمانتی وجود ندارد!
رخواست مریخی ها از احمدی نژاد
احمدینژاد پس از بازگشت از نیویورک گفت: باید به مسوولیتهای جهانی بیاندیشیم.
بر اساس برخی از شنیده های تایید نشده یک گروه موجود فضایی از کره مریخ از رئیس جمهور خواسته اند به مسئولیت هایش در قبال کرات دیگر نیز توجه داشته باشد.
یکی از کارشناسان اقتصادی هم گفت: با توجه به ساختار اقتصادی درهم و برهم کشور و سختی انجام اصلاحات در آن و با توجه به آنکه ایران داخل جهان است، کار راحت تر آن است که ما ساختار اقتصادی جهان را اصلاح کنیم، زیرا بدین ترتیب ساختار اقتصادی کشور هم اصلاح می شود.
یک تفاوت مهم تیم اقتصادی و تیم فوتبال
احمدی نژاد پس از عوض شدن رئیس کل بانک مرکزی ایران گفت: تیم اقتصادی دولت هماهنگ تر شد؛ یکی از کارشناسان ورزشی گفت: یکی از تفاوت های تیم فوتبال و تیم اقتصادی این است که در یک تیم فوتبال اگر بازیکن ها چند ماه و یا چند سالی با هم باشند تیم هماهنگ می شود، اما در تیم اقتصادی با تعویض یک فرد هماهنگی های لازمه به وجود می آید!
جوات...!!! ....
اگه از پیکان مدل پنجاه و چهارت شونصدتا سیدسى آویزون کردى و سیزده تاآینه هم به شیشه جلوت چسبوندى،خیلى جواتى.
اگه پشت آردی سبزت زدى۴۰۵و یه بوق بیابونى،یه بوق بنزى و یه بوق درى ورى گذاشتى روش،خیلى جواتى.
اگه تو مراسمgoodbye party یکى از بچه ها تیب یه دست زرشکى زدى و تو همه عکسها هم هستى و تو همه عکسها براى دیگران شاخ گذاشتى خیلى جواتى.
اگه تازه نامزد کردی و عروس خانومو برداشتی و بردی بیرون و موقع برگشتن میبریش سیراب شیردون بخورین خیلی جواتی.
اگه جمعه ها کوه میری و یه ضبط ۱۰۰۰ وات انداختی تو کوله ات و نوار جواد یساری گذاشتی خیلی جواتی.
اگه دعوتت کردن فرانسه و قراره درباره دموکراسی صحبت کنی و میگی:تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر خیلی جواتی.
جوات یعنی کفش صندل با جوراب.
یعنی رنگ بنفش.
یعنی سگک کمربند.
یعنی کشیدن پاشنه کفش رو زمین.
یعنی آرایش قهوه ای.یعنی لاک قرمز.یعنی اپُل.یعنی پیکان اسپورت.یعنی کفش ورنی.یعنی پیلی.یعنی بلوز پیچ اسکن اُملتی.یعنی لباس شب پولکی.یعنی سیزده بدر پارک دانشجو.یعنی کاپشن چرم تنگ و کوتاه.یعنی رنگ موی زرد قناری.یعنی ایتس ایتس.یعنی آهنگ نسترن.یعنی