طنز مدرسه ای

مقایسه موقعیتهای مختلف یک دانش آموز و سریالها و فیلمهای سینمایی:

+ خروج از مدرسه:  فرار ازاردوگاه جهنمی
+ غیبت معلم:  روز فرشته
+ حضور معلم:  بازگشت گودزیلا
+ دعوابا مبصر کلاس:  بازی با مرگ
+ دانش آموزی که به درس صدا نشده:  لوک خوش شانس
+ ثلث سوم:  شلیک نهایی
+ سر امتحان:  چشمانم برای تو
+ پای تخته:  قتلگاه
+ نیامدن دانش آموز به مدرسه:  گریز ازمرگ
+ مدیر مدرسه:  پدرسالار
+ گذشتن ازکنار ناظم:  عبور ازمیدان مین
+ اولین کسی که به درس صدا زده می شود:  قربانی
+ نمره صفر:  دایره سرخ
+ بهانه ای برای فرار از مدرسه:  دسیسه
+ معلم ادبیات: مجنون
+ امتحان:  آتش در خرمن
+ خجل شدن دانش آموز در برابر معلم:  به رنگ صدف
+ جواب دانش آموز در برابرمعلم:  می خواهم زنده بمانم
+ دفتر مدرسه:  بازداشت گاه
+ نگاه دانش آموز به ساعت زنگ تفریح:  در پناه تو
+ زنگ تاریخ:  افسانه سلطان وشعبان
+ اخراج از مدرسه:  یکبار برای همیشه
+ دیپلم:  شاید وقتی دیگر
+ خواستن یک نمره برای رسیدن به ده:  در قلب من
+ وقتی به سر تخته می رود:  کمکم کن

از او بالا کفتر می آیه...!!

از او بالا کفتر می آیه...!!

ر خبرها می خوانیم محمد عباسی مدیرکل پارلمانی دولت قصد داشته پس از دادن پنج میلیون تومان به نماینده ها از آنها (به طوری که متوجه نشوند) امضایی بدین مضمون بگیرد که استیضاحشان را از وزیر پس گرفته اند؛

آگاهان احتمال می دهند ایشان از راهی که در زیر نمونه اش توضیح داده شده است، توانسته از برخی از نمایندگان امضا بگیرد.

- بیا این چک پنج میلیونی رو بگیر، این رسید رو هم امضا کن؛
-- وایستا بخونمش ...
- اِ ... اون بالا رو نگاه کن! از او بالا کفتر می آیه، یه دانه دختر می آیه!!
( و نماینده مذکور حواسش پرت شده و متن را نخوانده و ناخواسته امضا کرده است.)

البته از آنجا که یک نماینده دیگر حواسش بوده است که مجلس سقف دارد و کفتر نمی تواند از آن بالا وارد محیط مجلس شود به بالا نگاه نکرده و متن را می خواند و ...

-- این چیه بهم دادی من امضا کنم؟ این که توش نوشته:«من کردان را دوست دارم و او را استیضاح نمی کنم!»
- ببخشید اشتباه شد! بیا این یکی رو امضا کن ...
-- چی چی رو اشتباه شد؟! شترق!! (شنیده ها حاکی از آن است این شترق صدای حاصل از برخورد یک صورت با یک عدد دست بوده است!)

در همین زمینه یکی از آگاهان ضمن تاکید این موضوع که نمی توان با پول هر کاری کرد، متذکر شد: درست است که شاید بتوان سئوالات کنکور، آبنبات چوبی و حتی مدرک دکترا را با پول خرید، اما بایستی مطمئن بود که نماینده مجلس را نمی توانن با پول خرید.

یکی دیگر از آگاهان نیز گفت: آن آقایی که پنج میلیون آورده با خود چه فکر کرده بود؟، نماینده ها چشم بر مال دنیا بسته اند، پنج میلیون که رقمی نیست آنها حتی وام صدمیلیونی را هم تصمیم گرفته اند پس بدهند.

یکی دیگر از آگاهان نیز ضمن ابراز همدردی با فرد سیلی خورده گفت: واقعا واقعه دردناکی بود، هم پول بدی و هم کتک بخوری!!

احساس یک وزیر

علی کردان وزیر کشور گفت: احساس می‌کنم استعفای من به مصلحت نظام نیست لذا استعفا نخواهم داد.

یکی از آگاهان توضیح داد در برخی مواقع احساس انسان دچار اشتباهاتی می شود، این آگاه خودش را مثال زد و گفت: بنده یک بار در سن 22 سالگی احساس کردم مجرد ماندنم مصلحت نیست! اما یک ماه پس از ازدواج متوجه شدم دچار اشتباه شده ام! این آگاه از کردان خواست به جای تصمیم گیری با احساساتش با تفکرش تصمیم بگیرد و بیندیشد که آیا واقعا استیضاحش به مصلحت نظام نیست؟!

همچنین کردان در پاسخ به پرسشی مبنی بر این‌که آیا می‌‌خواهید از سمت خود استعفا دهید یا خیر، گفت: در قاموس من به عنوان خادم نظام جمهوری اسلامی، استعفا معنی ندارد.

توضیح ضروری: این مکالمه چندین سال پیش اتفاق افتاده و هیچ ربطی به این متن ندارد.

- پسرم! پاشو برو مشقاتو بنویس، فردا دکتر بشی، مهندس بشی، خادم مردم بشی!

-- نه مامان، در قاموس من درس خواندن معنایی ندارد، اگه قرار باشه خادم بشم بدون درس خوندن هم میشم!

اوباما قبلا نیز شعر زیاد می گفت!

وباما گفت: ایران یک کشور کوچک است!
شنیده می شود پس از گفته شدن این جمله توسط اوباما، افکار عمومی مادر اوباما را به عدم احساس مسئولیت در قبال فرزند خویش متهم کردند.

گروهی از پزشکان نیز ضمن تایید فکرهایی که توسط افکار عمومی انجام گردیده است عنوان داشتند مادر اوباما در دوران کودکی، او را برای معاینات چشم پزشکی به دکتر نبرده است و متاسفانه اوباما به بیماری تنبلی چشم مبتلا شده است.

آخرین اخبار رسیده حاکی از آن است پس از آنکه دکترها شماره عینک اوباما را 10 تشخیص داده اند و برای او عینک تجویز کردند، وی ضمن ریختن اشک و کوباندن پا به زمین گفت: من عینک نمی زنم! جان مک کین مسخره ام می کنه!

البته گروهی از هواداران اوباما ضمن رد خبر ضعیف بودن چشم های اوباما بر این اعتقاد هستند که اوباما توجیه نشده است که عکس کشورها در روی نقشه بسیار کوچیک تر از مقیاس حقیقی آنها کشیده می شود!

معلم ادبیات کلاس اول ابتدایی اوباما نیز ضمن ریختن اشک شوق گفت: این زیباترین شعری بود که اوباما سرود، من می دانستم بالاخره او شاعر خوبی خواهد شد، وی همچنین گفت: اوباما قبلا نیز شعر زیاد می گفت!

کلهر گفت، اما شما نگویید!

کلهر گفت: نوع پوشش من، ربطی به دولت نهم ندارد.

برخی آگاهان توصیه کردند یه وقتی اگر در خیابان جلوی شما را گرفتند و گفتند این چه سر و وضعی است؟ مبادا بگویید: نوع پوشش من، ربطی به دولت نهم ندارد! چون اولا آن افراد از طرف دولت نیامده اند که به شما تذکر بدهند و ثانیا جرمتان دو تا می شود.

یکی از آگاهان از جناب آقای کلهر پرسید: پس نوع پوشش شما به چه کسی ربط دارد؟!

کلهر همچنین گفت: اطلاع‌‏رسانی کشور نسبت به عصر حاضر ناموزون است.
در همین زمینه یکی از آگاهان پرسید :چه چیز ما در عصر حاضر موزون است که اطلاع رسانی مان ناموزون باشد؟!

و آگاه دیگری پاسخ داد: خیلی چیزها! مثلا حرکاتمان، آنهم در ورزشهای صبحگاهی که از تلویزیون پخش میشه و همچنین توی برنامه فتیله ای ها و عمو قناد!

نادیده گرفته شدن حق داشتن یک سرپناه و سکوت مسئولان!
حبیب الله بوربور رئیس سابق نوسازی مدارس کشور گفت: هر کسی بگوید ما در کشور مدرسه کافی داریم من به عقل او شک می‌‏کنم.

یکی از آگاهان گفت: در عوض در کشور نه به اندازه کافی، بلکه بیشتر از اندازه کافی دانشگاه داریم و این به آن در!!

این آگاه برای اثبات ادعایش گفت: این روزها در روزنامه، مجلات و سطح شهر شاهد آن هستیم که دانشگاه ها به زحمت دنبال یک دانشجو می گردند!

ایشان در پایان پیشنهاد دادند از دانش آموزان هم شهریه ای معادل شهریه ای که از دانشجویان گرفته می شود گرفته شود، که اگر اینگونه شود مطمئن باشید همین دانشگاه آزاد حاضر است در سر قله قاف هم که شده برود مدرسه احداث کند!!

آقای بوربور در ادامه صحبت هایشان گفتند: بسیاری از دانش آموزان در طویله درس می‌‏خوانند.

یکی از آگاهان ضمن ابراز نگرانی از بروز چنین حوادثی گفت: چند ماه دیگر زمستان خواهد شد و هوا بسیار سرد می شود، چرا هیچکس به فکر آن الاغ ها و گوسفندهایی نیست که به خاطر برگزار شدن کلاس ها در طویله، از محل سکونت خویش بیرون شده اند؟!

این آگاه ضمن مخاطب قرار دادن سازمان حمایت از حیوانات اهلی گفت: چرا اجازه می دهید گروهی دانش آموز و معلم، این حیوانات زبان بسته را از حق داشتن سرپناهی که متعلق به خودشان است محروم کنند؟

انتقاد از تبلیغ «مای بی بی» در تلویزیون

انتقاد از تبلیغ «مای بی بی» در تلویزیون

بر اساس برخی شنیده های تایید نشده صبح امروز یکی از آگاهان پس از مشاهده تبلیغات «مای بی بی» در حالی که یکی از رگ های گردنش کمی تا قسمتی متورم شده بود فریاد زد:« ما را چه شده است که گروهی نوزاد نیمه عریان که تنها پوشک بسته اند در رسانه ملی اقدام به برگزاری جشن و پایکوبی می کنند و پوشک خود را نمایان می سازند؟! به راستی چرا نوزادانی که باید در بغل مادران خویش شیرشان را بخورند اینگونه گستاخ شده اند که ترانه هایی مبتذل می خوانند؟! آیا هیچ فکر کرده اید که این نوزادان این گونه حرکات موزون را که در آن بیشتر قسمت های انتهایی بدنشان را می چرخانند و در فرهنگ ما هیچ جایگاهی ندارد را از کجا آموخته اند؟!عدم توانایی آنها در تلفظ صحیح کلمات که نه به خاطر سن کمشان که به هدف تخریب ادبیات ملی ماست را چگونه توجیه می کنند؟ در مورد استفاده آنها از کلمات خارجی و ترویج زبان بیگانه چه پاسخی دارید؟!»

همین آگاه بعد از خوردن یک لیوان آب سرد گفت:« همانطور که بزنگاه اصلاح شد، می توان این آگهی را هم اصلاح کرد، بدین ترتیب که به جای این تبلیغ می توان چند پیرمرد را نشان داد که آدم های موفقی شده اند و هنگامی که دلیل موفقیتشان را از آنها پرسیده اند می گویند ما از این نوع پوشک استفاده می کرده ایم!»

لاش برای یافتن شیخ اصلاحات آغاز شد!

ری شهری گفت: کاندیدای ریاست جمهوری نیستم، عطریانفر هم گفت: عبدالله نوری نمی آید؛ در همین زمینه یکی از آگاهان درخواست کرد لطفا فقط افرادی که می خواهند کاندیدا شوند اعلام آمادگی کنند، زیرا در کشور ما بیش از 69 میلیون نفر هستند که نمی خواهند کاندیدا شوند، و اگر یک درصدشان هم خبر نیامدنشان را به خبرگزاری بدهند، دیگر جا برای خبر دیگری نمی ماند!

در همین راستا تیتری از کروبی دیدیم که گفته بودند: از تصمیم خاتمی خبر ندارم؛ که البته با خواندن کل خبر پی بردیم ایشان هنوز خودش از تصمیم خودش هم خبر ندارد؛ ایشان همچنین گفتند: افتخار می‌کنم که اصولگرا هستم!، لازم به ذکر است پس از اعلام این جمله تلاش های گسترده ای برای یافتن «شیخ اصلاحات» آغاز شده است!

الیاس حضرتی نیز گفت: با طناب کروبی می توان ته چاه رفت؛ البته ایشان توضیحی مبنی بر اینکه ته چاه چه خبر است و یا آنکه قرار است در آنجا چکار کنند ارائه نداد.

یکی از آگاهان ضمن تایید جمله حضرتی گفت طناب یاد شده جنسش بسیار مرغوب بوده و به قیمت 50 هزار تومان خریداری گردیده است. این آگاه در ادامه سخنانش یادآوری کرد که با این طناب ته چاه رفتن را می توان تضمین کرد، اما برای بالا آمدن هیچ ضمانتی وجود ندارد!

رخواست مریخی ها از احمدی نژاد

احمدی‌نژاد پس از بازگشت از نیویورک گفت: باید به مسوولیت‌های جهانی بیاندیشیم.

بر اساس برخی از شنیده های تایید نشده یک گروه موجود فضایی از کره مریخ از رئیس جمهور خواسته اند به مسئولیت هایش در قبال کرات دیگر نیز توجه داشته باشد.

یکی از کارشناسان اقتصادی هم گفت: با توجه به ساختار اقتصادی درهم و برهم کشور و سختی انجام اصلاحات در آن و با توجه به آنکه ایران داخل جهان است، کار راحت تر آن است که ما ساختار اقتصادی جهان را اصلاح کنیم، زیرا بدین ترتیب ساختار اقتصادی کشور هم اصلاح می شود.

یک تفاوت مهم تیم اقتصادی و تیم فوتبال

احمدی نژاد پس از عوض شدن رئیس کل بانک مرکزی ایران گفت: تیم اقتصادی دولت هماهنگ تر شد؛ یکی از کارشناسان ورزشی گفت: یکی از تفاوت های تیم فوتبال و تیم اقتصادی این است که در یک تیم فوتبال اگر بازیکن ها چند ماه و یا چند سالی با هم باشند تیم هماهنگ می شود، اما در تیم اقتصادی با تعویض یک فرد هماهنگی های لازمه به وجود می آید!


لاقه فاکس نیوزی ها به شست!

این فاکس نیوزی ها انگار به انگشت و مخصوصا انگشت شست علاقه زیادی دارند، در نیویورک و هنگامی احمدی نژاد با متکی مشغول صحبت بوده است، احمدی نژاد در حین صحبت ناخودآگاه انگشت شستش را به سمت پایین گرفته است که باعث جنجال آفرینی رسانه های غربی شد، پیشنهاد می شود در صورت سفر مجدد به نیویورک این بار به آنها انگشت شست به سمت بالا نشان داده شود، آن طور که شنیده ایم آنقدرها هم از این حرکت دلخور نمی شوند و حتی خوششان هم می آید!!

 
جود رابطه بین پخش تبلیغات «مای بی بی» و هجوم برای خرید ماهواره تکذیب شد!

در خبرها می خوانیم:«هجوم مردم بوشهر برای خرید ماهواره»، در ابتدا یکی از افراد علت این امر را اینگونه اعلام کرد که چون در تلویزیون ایران تبلیغات مبتذلی همچون تبلیغات مای بی بی پخش می شود، مردم بوشهر تصمیم گرفته اند که شبکه های ایران را نگاه نکنند؛ این فرد ناآگاه بعد از آنکه متوجه شد در متن خبر آمده است که علت این عمل مردم بوشهر آن است که در آنجا شبکه یک، دو، سه و حتی شبکه استانی در بیشتر نقاط استان قابل تماشا نیست، حرفش را پس گرفت! در همین راستا یکی از شهروندان یکی از شهرهای بزرگ گفت: باور کنید اینجا هم شبکه های یک و دو و سه "قابل تماشا" نیستند

جوات بودن یعتی چه ...‌!!!

جوات...‌!!! ....

 اگه از پیکان مدل پنجاه و چهارت شونصدتا سیدسى آویزون کردى و سیزده تاآینه هم به شیشه جلوت چسبوندى،خیلى جواتى.

اگه پشت آردی سبزت زدى۴۰۵و یه بوق بیابونى،یه بوق بنزى و یه بوق درى ورى گذاشتى روش،خیلى جواتى.

اگه تو مراسمgoodbye party یکى از بچه ها تیب یه دست زرشکى زدى و تو همه عکسها هم هستى و تو همه عکسها براى دیگران شاخ گذاشتى خیلى جواتى.

اگه تازه نامزد کردی و عروس خانومو برداشتی و بردی بیرون و موقع برگشتن میبریش سیراب شیردون بخورین خیلی جواتی.

اگه جمعه ها کوه میری و یه ضبط ۱۰۰۰ وات انداختی تو کوله ات و نوار جواد یساری گذاشتی خیلی جواتی.

اگه دعوتت کردن فرانسه و قراره درباره دموکراسی صحبت کنی و میگی:تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر خیلی جواتی.

جوات یعنی کفش صندل با جوراب.

یعنی رنگ بنفش.

یعنی سگک کمربند.

یعنی کشیدن پاشنه کفش رو زمین.

یعنی آرایش قهوه ای.یعنی لاک قرمز.یعنی اپُل.یعنی پیکان اسپورت.یعنی کفش ورنی.یعنی پیلی.یعنی بلوز پیچ اسکن اُملتی.یعنی لباس شب پولکی.یعنی سیزده بدر پارک دانشجو.یعنی کاپشن چرم تنگ و کوتاه.یعنی رنگ موی زرد قناری.یعنی ایتس ایتس.یعنی آهنگ نسترن.یعنی

انواع موسیقی در ایران!!!

1-موسیقی سنتی:موسیقی اصیل ایران که قدیمی ترین موسیقی ایرانی می باشد.این نوع موسیقی توجه ما را به سمت عواملی چون بوی جوی مولیان,عکس رخ یار در آینه و نیز زلف پریشان وی, شراب ظلمانی و ساقی رند و حافظ و ... معطوف می نماید.(از اونجایی که این موسیقی خیلی اصیل و غنی و سنتیه واسه اینکه متهم به زیر سوال بردن ارزش های ایرانی نشم زیاد بش گیر نمی دم!) 2-موسیقی لاله زاری:نوعی موسیقی که همراه با قر کمر و حرکات موزون یک انسان به نام رقاصه همراه بوده است.اوج شکوفایی این موسیقی قبل از دوران انقلاب اسلامی می باشد!مهوش,پریوش و بند آمدن توپخانه و لاله زار! از مهمترین موضوعات قابل ذکر در این نوع موسیقی می باشند.(از اونجایی که پرداختن به این نوع موسیقی هم یه کم مسئله داره پس زیاد بش کاری نداریم) 3-موسیقی جواتی:نوعی موسیقی که مخصوص نشستن پشت کامیون و وسایط نقلیه سنگین می باشد و خوردن عرق سگی همراه با گوش دادن این موسیقی خیلی فاز میدهد.بزرگان این نوع موسیقی به دلیل معروفیت و مشهوریت زیاد نیاز به معرفی ندارند.مسائل پرداخته شده در این نوع موسیقی عشق لاتی عرق سگی تا آخر خاطر خاطیم بیا بغلم فاطی و ... می باشد. 4-موسیقی پاپ: این نوع موسیقی به چند دسته تقسیم می شود: اول:موسیقی پاپ قدیم:که خود به چند زیر شاخه تقسیم میشود الف:موسیقی فرهادی:نوعی موسیقی که قصد آن آگاه نمودن گنجشک اشی مشی از خطر های زندگی و اینکه نباید روی پشت بام خانه آقای خواننده بشیند و همچنین یاد آوری روزهای هفته میباشد.نکته قابل توجه در این موسیقی چکیدن خون از ابری سیاه رنگ می باشد. ب-موسیقی داریوشی:نوعی موشیقی ,چیز ببخشید یعنی نوعی موسیقی که خوراک نشستن پای منقل و وافور(بافور)وکشیدن تریاک میباشد.در این نوع موسیقی ما متوجه میشویم که .....بی خیال ولش کن ما چیزی متوجه نمیشویم چون الان وشط حش و حالیم!اون در رو هم ببند شوز و شرما(سوز و سرما) نیاد!!! پ-موسیقی لس آنجلسی قدیم(نام دیگر:دامبولی دیمبول):نوعی موسیقی که در سال های ابتدایی دهه 70 در خارج از کشور اجرا میشد و بسیار طرفدار داشت.مهمترین دغدغه خواننده این نوع موسیقی دیر اومدن دوست دخترش سر قرار بود و این که اگر دوست دخترش بره اون چگونه خاکی را روی سرش بریزد؟!؟!.آها قرش بده دوست دارم! موضوعات مورد علاقه این نوع موسیقی عبارتند از:عزیزم نفسم جیگرم خوشگلم جونم عشقم مهربون من و ....مثال:تو جون منی همراه منی نفس منی عشقولی من.اگه تو بری من دیگه زنده نمی مونم. ضمناً یکی از ویژگی های این نوع موسیقی رفوزه شدن با نمره 20 می باشد!(خانم درس چیه حساب چیه هندسه و کتاب چیه؟.....)و البته تنبل بودن مبصر کلاس در درس عاشقی نیز از جمله پیام های اخلاقی این نوع موسیقی می باشد(وقتی از در تو میای تنبل کلاس میشم و توی جمع سینه ها! گیج و بی حواس میشم.خوب دس منو خوندی منو کلی! سوزوندی منو مثل یه برده خونه ننت کشوندی....) یه دختر دارم چشم نداره دماغ و دهن هم نداره!..... دوم:موسیقی پاپ نیمه جدید:این موسیقی در داخل ایران به وجود میامد و خواننده هدف خاصی از بیان ترانه هایش نداشت و تنها هدفش شبیه بودن صدایش به خواننده های آن ور آبی بود!سردمدار این نوع موسیقی جناب آقای مهندس دکتر خشایار اعتمادی بود که با صدای داریوش و آهنگ های حیدر مریم زاده! و قیافه شرک! قصد تصاحب دل جواتان , ببخشید نه چیز یعنی جوانان ایرانی را داشت.در همین دوران و در خارج کشور یک پدیده به سرعت دارای مقبولیت عام میگشت!و این پدیده کسی نبود جز آقا با داود با آهنگ:رنگ چشات عسل!رنگ .....(سانسور) هم زرد! اسمتم که غضنفر!نشه کله ات کچل! سوم: موسیقی پاپ جدید: الف :موسیقی لس انجلسی جدید:ادامه دهنده راه موسیقی لس آنجلسی قدیم با این تفاوت که آهنگ ها دارای ریتم تند تری شده است و باعث حرکت سریعتر غذا داخل معده میشوند!در این نوع موسیقی خواننده دیگر نگران دیر آمدن دوست دخترش نیست بلکه می خواهد به زور به بیینده القا کند که دوست دختر شان امشب بسی خوشگل شده است! موضوعات مورد علاقه در این نوع موسیقی عبارتند از:هوس !تو سرم نمیزنی چرا پس؟- آی خانوم کجا کجا؟- دیا دیاوم دیا دیاوم!(صدای فنر پنبه زنی)آس آس آسمو پاسم ولی عاشقونه!-دیوونه دیوونه دیوونه اون باباته!-و .... بدون شک پدیده این نوع موسیقی کسی نیست جز جناب اسماعیل خان اسماعیل خان(اشتباه نکنید!نوشتن دو بار اسم این عزیز اشتباه تایپی نیست.بلکه چون ایشان پایه گذار یه سبک جدید در موسیق ایرانی هستند به نام جوات جوات! اسمشان رو دو بار نوشتم که تأ کیدی باشد بر هنر والای این برادر عزیز!) !!مثال هایی از شاهکار های هنری آقا اسماعیل: دبی دبی-قبول قبول-میشکنم میشکنم و ....ضمناً به طرفداران اسماعیل خان هم وعده می دهم که بنا بر اخبار رسیده نام آلبوم بعدی ایشان " خاک تو سرم خاک تو سرم " میباشد. ب-موسیقی پاپ جدید ایرانی( 6 و 8!): این نوع موسیقی در داخل ایران بوجود آمد و برای اینکه در این رشته خواننده شد ابتدا باید یک خیانت بزرگ از دوست دختر تیریپ لاوتان بخورید تا بتوانید آثار موفق بیرون بدهید.و البته خواننده این نوع موسیقی همش از بی وفایی یار می نالد و اخرش هم هر چی فحش بلد است رو سر دوست دختر بنده خدایش سوار میکند!موضوعات مورد علاقه عبارتند از:تف تو مرامت عوضی کثافت! مادر .... بدم میاد ازت! پدرسگ فکر کردی کی هستی و ...مسلماً بزرگان این نوع موسیقی مثلث حامد هاکان-محسن یگانه و محسن چاووشی هستند با توانای منحصر به فرد در دادن البوم هر 8 ساعت یکبار! نکته:شخصی به نام محمد اصفهانی نیز در این کشور فعالیت موسیقی انجام میدهد ولی نگارنده هنوز متوجه نشده است وی در حیطه موسیقی سنتی کار میکند یا پاپ! با عرض معذرت از آقای چارلی چاپلین!!! 5-موسیقی بندری!(نام دیگر دوبٌائو دوبٌئو !):نوعی موسیقی که از دیر باز جهت تکون دادن قسمت بالا تنه به کار می رفته و دریای بوشهر و بندر عباس و ماهشهر را در ذهن انسان تداعی می کند.هدف خواننده در این نوع موسیقی آشنا نمودن با شنونده با دختر های جنوبی و چهره سیاه سوخته آنها را همچون پریان دریایی توصیف میکند!چندی پیش آهنگ بسیار جالب توجه سیاه نرمه نرمه! انقلابی بزرگ در زمینه این نوع موسیقی پدید آورد و بعد از آن آهنگ خالو خالو و آفاب لب بومه روز کارش تمومه! در رتبه های بعدی قرار دارند. پیام اخلاقی: اگه با مامان بابتون دعوا شد فرداش میتونید یه آلبوم بدید بیرون تا معروف شید...!