1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
واسه امروز بسه فردا باهات الفبا کار می کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ترکه تو خیابون به یه نفر میگه: ببخشید، من شما رو تو دوبی ندیدم؟ یارو میگه: نه، من تا حالا دوبی نرفتم. ترکه: خوب من هم نرفتم، حتما دو نفر دیگه بودن!!!!!
به ترکه میگن:درباره بنزین یه جمله بگو
میگه:آهای بی وفا دیکه دوستم نداری!!!!!!
یه پیره میگه:پیری پنج تا عیب داره اولش فراموشیه بقیه اش را هم یادم نیست!!!
قدرت دید خانومها :یه تار مو را روی کت شوهرشون می بینند اما چراغ تیر برق کوچه شون را هنگام رانندگی نمی بینند !!!!!!
چی صدا کنم تو رو .... گور خر یا کانگورو ......... کاش که خر بودی عزیزم ..... می شدم سوار تو
اگه تو روز حسرت و درست سر بزنگاه ، مامور بدرقه بیاد سراغت و به جرم اینکه رسم عاشقی رو رعایت نکردی دستگیرت کنه بلایی به سرت میارن که دیگه مثل هیچ کس نباشی!
یک نفر آمد قرارم راگرفت/برگ وبار وشاخسارم را گرفت/چهارفصل من بهاربودحیف/باپاییزی بهارم راگرفت/اعتباری داشتم در پیش عشق/بانگاهی اعتبارم راگرفت/عشق یاچیزی شبیه عشق بود/آمدو داروندارم راگرفت
گفتم : تو شـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟ گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟ گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟ گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟ گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟
چقدر حقیرند مردمانی که نه جرأت دوست داشتن دارند ، نه ارادهی دوست نداشتن ، نه لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن، با این حال مدام شعر عاشقانه میخوانند |
به طرف میگن پسرت رکورد المپیک و شکسته میگه غلط کرده پدر سوخته من که پولش و نمیدم
اگر در خواب می دیدم غم روز جدایی را ،به دل هرگز نمی دادم خیال اشنایی را
یا رو اصفهانیه میخواسته ناهار بخوره به بچش میگه برو یه دوتا نون از همسایه بغلی بگیر بچه میره برمیگرده میگه بابا نون نداشتن .. اصفهانیه میگه عجب آدم های خسیسی(خسیس این طوریه یا خصیص این طوریه؟) هستن ها خوب عیب نداره یه دونه نون از توی یخچال خودمون بیار!!
اصفهانی تف میکنه اب بدنش کم میشه
اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده
اصفهونیا رو از چهار تا چیز میشه شناخت: - همشون زیرشلواری آبی راه راه دارن - هر قلوپ نوشابه که میخورن به شیشه نگاه میکنن ببینن تا کجاش رفته - جلوی در وامیستن و به جای اینکه بگن بفرمایین تو، میگن حالا چرا نمیان تو؟ - بستنی لیوانی که میخورن حتما درش رو میلیسن.
ترکه تو توالت میمیره ، روحش تو هواکش گیر میکنه.
ترکه از خونه میاد بیرون میبینه بچش تو کوچه داره بازی میکنه ، میزنه تو سر بچش و بهش میگه توله سگ تو نصف شبی بیروب چیکار میکنی. بچش بهش میگه بابا عینک دودیتا بردار تا ببینی روزه. باباهه عینکش رو برمیداره و میزاره دوباره میزنه تو سر بچش میگه توله سگ تو دیشب تالا بیرون چیکار میکنی؟
یه روز از یه ترکه میپرسن : سه تا حیوان نام ببر که اولشون خ باشه.
فارسه یه کم فکر میکنه بر میگرده میگه : خر ، خودم ، خواهرم
به یه ترکی میگن چرا زمانی که فلسطینی ها رو دارن به قتل میرساند چرا نمیایی اسراییلی ها رو بکشی ترکه میگه
توی تلویزیون برعکسه فلسطینهای دارن اسراییلی ها رو قتل میرسونند
ترکه سر مرز یه عراقیه رو اسیر میگیره. همینجور که داشته میبردتش، یه دفعه یه خمپاره میخوره بغلشون دست عراقیه کنده میشه. عراقیه میگه: بگذار من این دستمو بندازم تو کشور خودم. ترکه دلش میسوزه، میگه باشه. یکم دیگه میرن، دوباره یه خمپاره میخوره اون یکی دست عراقیه هم کنده میشه. باز عراقیه میگه بگذار من این دستم رو هم بندازم تو وطن خودم، ترکه هم میگه باشه. بعد یه ترکش دیگه میخوره پای عراقیه هم کنده میشه، ورش میداره میندازه اونور مرز. یه دفعه ترکه تفنگ رو میذاره روشقیقه یارو میگه: هوی! فکر نکن من ترکم نمیفهمم، کمکم داری فرار میکنیها
ترکه پنچر گیری داشته، زن میگیره. فردای شب عروسیشون، زنش میره پیش باباش شکایت میکنه که: این شوهر من دیشب منو گرفته بود هی فرو میکرد تو وان حموم! باباهه میره پیش دامادش میگه: چرا شب اول زندگی دختر منو هی فرو میکردی تو وان؟! ترکه میگه: خوب میخواستم سوراخشو پیدا کنم
به ترکه میگن: نظرت در مورده گرون شدن بنزین چیه؟ ترکه میگه: برای ما که فرقی نکرد ، ما که همون 1000 تومان بنزین را میزنیم.
ترکه تو خیابان داشته رد میشده یه هزار تومانی میبینه برمیدارد بعد می اندازد زمین میگه: ولمون کن بابا ما از این شانس ها نداریم که پول پیدا کنیم.
دو تا ترک به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر میگیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید ! ترکه میگه: مگه خودت نمیخوای بیای.
ترکه میاد شیشه عینکش را پاک کنه ، جو میگیردش خانه تکانی میکنه.
ترکه را می خواستند اعدام کنند ازش میپرسند که حالا که آخر عمر ته حرفی درخواستی چیزی نداری ؟ترکه میگه: نه ! میبندندش به جرثقیل بعد جرثقیل میبردش بالا یهو ترکه شروع میکنه به داد و بیداد و دست و پا زدن که من یه حرفی دارم. می آورندش پایین میگن: که چیه چی میخوای بگی؟ ترکه به یکی از دوستانش میگه: هی قاسم خونتون از این بالا پیداست
ترکه میره سلمونی، میگه: جناب این ریش مارو اصلاح کن. سلمونیه میبینه طرف ترکه، میگه بگذار یکم سر کارش بگذاریم. بهش میگه: خشک بزنم یا تر؟ ترکه میگه: یعنیچی، چه فرقی میکنه؟ میگه: ببین، اونایی که وقتی بچه بودن اوضاشون خراب بوده ترمیزنند، ولی اونایی که سابقشون پاکه خشک میزنند. ترکه بهش برمیخوره، میگه: یعنی چی آقا؟! معلومه که باید خشک بزنی! یارو هم شروع میکنه همینجور خشک خشک ریش بدبخت رو تراشیدن. یکم که میزنه، ترکه دهنش سرویس میشه، میگه: وایسا، وایسا! یه چیزایی داره یادم میاد!
ترکه نشسته بوده کنار جوب، نون خشک میزده تو آب جوب میخورده وهی میگفته خدایا شکرت! یه یارو بهش میگه: بدبخت! تو که داری نون خشک با آب جوب میخوری، دیگه چرا هی خدا رو شکر میکنی؟ ترکه میگه: خدا رو شکر میکنم که این تیر برق نرفت تو کونم!
ترکه میخواسته خبر شهادت یکی رو به پسرش بده، میگه: پسرم پدرت کجاست؟ پسره میگه: بابام جبهس. ترکه میگه:ااه... بیلاخ! مُرده!