ترکه تو توالت میمیره ، روحش تو هواکش گیر میکنه.
ترکه از خونه میاد بیرون میبینه بچش تو کوچه داره بازی میکنه ، میزنه تو سر بچش و بهش میگه توله سگ تو نصف شبی بیروب چیکار میکنی. بچش بهش میگه بابا عینک دودیتا بردار تا ببینی روزه. باباهه عینکش رو برمیداره و میزاره دوباره میزنه تو سر بچش میگه توله سگ تو دیشب تالا بیرون چیکار میکنی؟
یه روز از یه ترکه میپرسن : سه تا حیوان نام ببر که اولشون خ باشه.
فارسه یه کم فکر میکنه بر میگرده میگه : خر ، خودم ، خواهرم
به یه ترکی میگن چرا زمانی که فلسطینی ها رو دارن به قتل میرساند چرا نمیایی اسراییلی ها رو بکشی ترکه میگه
توی تلویزیون برعکسه فلسطینهای دارن اسراییلی ها رو قتل میرسونند
ترکه سر مرز یه عراقیه رو اسیر میگیره. همینجور که داشته میبردتش، یه دفعه یه خمپاره میخوره بغلشون دست عراقیه کنده میشه. عراقیه میگه: بگذار من این دستمو بندازم تو کشور خودم. ترکه دلش میسوزه، میگه باشه. یکم دیگه میرن، دوباره یه خمپاره میخوره اون یکی دست عراقیه هم کنده میشه. باز عراقیه میگه بگذار من این دستم رو هم بندازم تو وطن خودم، ترکه هم میگه باشه. بعد یه ترکش دیگه میخوره پای عراقیه هم کنده میشه، ورش میداره میندازه اونور مرز. یه دفعه ترکه تفنگ رو میذاره روشقیقه یارو میگه: هوی! فکر نکن من ترکم نمیفهمم، کمکم داری فرار میکنیها
ترکه پنچر گیری داشته، زن میگیره. فردای شب عروسیشون، زنش میره پیش باباش شکایت میکنه که: این شوهر من دیشب منو گرفته بود هی فرو میکرد تو وان حموم! باباهه میره پیش دامادش میگه: چرا شب اول زندگی دختر منو هی فرو میکردی تو وان؟! ترکه میگه: خوب میخواستم سوراخشو پیدا کنم
به ترکه میگن: نظرت در مورده گرون شدن بنزین چیه؟ ترکه میگه: برای ما که فرقی نکرد ، ما که همون 1000 تومان بنزین را میزنیم.
ترکه تو خیابان داشته رد میشده یه هزار تومانی میبینه برمیدارد بعد می اندازد زمین میگه: ولمون کن بابا ما از این شانس ها نداریم که پول پیدا کنیم.
دو تا ترک به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر میگیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید ! ترکه میگه: مگه خودت نمیخوای بیای.
ترکه میاد شیشه عینکش را پاک کنه ، جو میگیردش خانه تکانی میکنه.
ترکه را می خواستند اعدام کنند ازش میپرسند که حالا که آخر عمر ته حرفی درخواستی چیزی نداری ؟ترکه میگه: نه ! میبندندش به جرثقیل بعد جرثقیل میبردش بالا یهو ترکه شروع میکنه به داد و بیداد و دست و پا زدن که من یه حرفی دارم. می آورندش پایین میگن: که چیه چی میخوای بگی؟ ترکه به یکی از دوستانش میگه: هی قاسم خونتون از این بالا پیداست
ترکه میره سلمونی، میگه: جناب این ریش مارو اصلاح کن. سلمونیه میبینه طرف ترکه، میگه بگذار یکم سر کارش بگذاریم. بهش میگه: خشک بزنم یا تر؟ ترکه میگه: یعنیچی، چه فرقی میکنه؟ میگه: ببین، اونایی که وقتی بچه بودن اوضاشون خراب بوده ترمیزنند، ولی اونایی که سابقشون پاکه خشک میزنند. ترکه بهش برمیخوره، میگه: یعنی چی آقا؟! معلومه که باید خشک بزنی! یارو هم شروع میکنه همینجور خشک خشک ریش بدبخت رو تراشیدن. یکم که میزنه، ترکه دهنش سرویس میشه، میگه: وایسا، وایسا! یه چیزایی داره یادم میاد!
ترکه نشسته بوده کنار جوب، نون خشک میزده تو آب جوب میخورده وهی میگفته خدایا شکرت! یه یارو بهش میگه: بدبخت! تو که داری نون خشک با آب جوب میخوری، دیگه چرا هی خدا رو شکر میکنی؟ ترکه میگه: خدا رو شکر میکنم که این تیر برق نرفت تو کونم!
ترکه میخواسته خبر شهادت یکی رو به پسرش بده، میگه: پسرم پدرت کجاست؟ پسره میگه: بابام جبهس. ترکه میگه:ااه... بیلاخ! مُرده!
رشتیه میگن پارسال واسه تولد زنت کادو چی بهش دادی؟؟ میگه:بردمش کیش ...! میگن بابا دمت گرم امسال چی کار می خوای بکنی؟؟ میگه:هیچی دیگه میرم که بیارمش.
رشتیه زنش زایمان میکنه با دستهگل میره بیمارستان میگه : مادر شدنت مبارک زنش میگه : ممنون امیدوارم تو هم یه روز پدر بشی
رشتیه میره خونه، میبینه زنش یه ساعت طلا دستشه، میگه:خانم جان، اینو از کجا اوردی؟! زنه میگه: یه ساعت دادم یه ساعت گرفتم!!!
دخترِ رشتیه میره پیش مامانش میگه: مامانجون چه گردنبند خوشگلی داری، اینو بابام برات خریده؟! زنه میگه: من اگه به امید بابات بودم، الان تو رو هم نداشتم!!!
رشتیه داشته واسه رفیقش تعریف میکرده که: آره دیروز رفتم خونه دیدم یه جفت کفش دم دره، شک کردم. رفتم جلوتر دیدم یه لباس مردونه هم افتاده رو زمین، بیشتر شک کردم. رفیقش میپرسه: خوب بعد چی شد؟ میگه:هیچی رفتم جلوتر، دیدم یکی از لباسای خانم هم افتاده رو زمین، بدجوری شک کردم. رفیقش میگه: خوب؟! میگه: رفتم در اتاق خواب رو باز کردم... رفیقش میگه: خوب؟! رشتیه میگه: هیچی شکم برطرف شد!
یرشتیه با زنش دعواش میشه و بدبخت خانم رو یک کتک مفصل میزنه. فردا از شهربانی میان، به جرم خسارت به اموال عمومی میندازنش زندان
رشتیه در خونش میزنه ورود افراد 18 سال به پایین ممنوع
میگن چرا اینو زدی
میگه ناموسمه بچه بازی که نیست
از رشتیه میپرسن شگفت اورترین اتفاق زندگیت چی بوده میگه: یه روز
وقتی از سر کار بر میگشتم دیدم اصغر اقا تو مغازشه
از رشتی می پرسن قبول داری شهیدان زنده اند, گفت : بله من پسرم
18 ساله شهید شده ولی عروسم هر سال حامله می شه
صدای زنگ تلفن - دخترک گوشی رو بر میداره
- سلام . کیه؟
- سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!
- نمیشه!
- چرا؟
- چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!
...
سکوت
...
- بابایی ما که عمو حسن نداریم!
- چرا داریم. الآن پهلو مامانه.
- ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه!
- چشم بابا!
...
...
چند دقیقه بعد
...
- بابا جون گفتم.
- خوب چی شد؟
- هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون همینطور که از پله ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا تکون نمیخوره دیگه؟
- خوب عمو حسن چی؟
- عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی یک صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همونتو خوابیده!
- استخر؟ کدوم استخر؟ ببینم شماره 9999999 نیست؟
- نه!
- ببخشین مثل اینکه اشتباه گرفتم!!!!
ارسال آف تکراری حرام میباشد و کفاره آن آموزش منطق به 60 ترک . آموزش غیرت به 60 رشتی و 60 بار شرکت در نمازجمعه قزوین میباشد
به علت تردد زیاد علما در حوزه علمیه قم از این به بعد طرح سیاه و سفید عمامه اجرا میشود
پیام ************* به زهره: "صحنه را دیدم. از اینکه دل مردم ایران را شاد کردی از تو متشکرم. امیدوارم همیشه موفق باشی ))
جشنواره فیلم تخیلی رشت : ?) زن باوفا ?) شب های بی اصغر آقا ?) خوش غیرت ?) حلال زاده
دعای هنگام طلاق: یارب این دلبر سپید رو که سپردی به منش * بس که گوه بود سپردم به ننش
یارو میره خواستگاری، پدر عروس میپرسه: شما خونه دارید؟ ترکه میگه: والله خونه که نه، ولی بروبچهها مکان زیاد دارن!
اگه علی دایی دکتر می شد چه چیز جدیدی کشف می کرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1) یک روش برای قدم زدن روی اعصاب یه ملت
2) داروی طول عمر زیاد
3) رابطه ی ابرو با کمر درد
4) تمام گزینه ها
وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد ... معلمانی که چون شمع میسوزند ... تا پایان سال 86 گاز سوز میشوند !!!
جورج بوش اعلام کرد : اگر 2 ساعت برق ژاپن برود ما در تکنولوژی از ژاپن پیش میوفتیم ...
احمدی نژاد اعلام کرد : اگر 2 ساعت برق ما برود ما در جمعیت از چین پیش میوفتیم
فرق منشی خوب با منشی خیلی خوب :
منشی خوب میگه : صبح بخیر آقای رئیس
منشی خیلی خوب میگه : صبح شده آقای رئیس !!!
مومن اگر مومن بود سر از سجده بر نمی داشت - پایکاه مقاومت بسیج قزوین
از یک نفر میپرسن می دونی اگه 40تا کله و40تا پاچه را با هم بریزن تو دیگ ازکجا باید فهمید کدوم کله برای کدوم پاچه است میگه کاری نداره کف پای هر پاچه ای رامی خوارانیم هر کله ای خندید مال اون پاچه است
زن ترکه لخت رو تخت خوابیده بوده پاهاشو هم باز کرده بوده
به ترکه میگه میدونی این یعنی چی؟
ترکه میگه :اره این یعنی اینکه تو همه ی تخت و گرفتی من باید رو زمین بخوابمجک،اس
ترکه رادیولوژیست بوده ...
بعد از عکسبرداری از بدن یه بیمار بهش میگه ...
متاسفانه یکی از دنده هاتون شکسته اما اصلا جای نگرانی نیست ؛ با فتوشاپ درستش کردم
یه روز یه ترکه میره جبهه. همین که میرسه به خط مقدم، اول خودشو میندازه رو زمین شروع میکنه به فشار دادن. دوستاش میگن داری چکار میکنی؟ میگه دارم به خاک دشمن تجاوز میکنم.
شهرداری تبریز از مردم شهرش تشکر کرد بخاطر روشن نکردن شمع تو عابر بانکها در عاشورا.
وزارت ارشاد به دلایل زیر شعر اتل متل توتوله را غیرمجاز اعلام کرد 1 - استفاده از کشور هندوستان 2 - استفاده از زن کردی 3 - ترویج بی حجابی.
شعر اصلاح شده: اتل متل زباله / گاو گلی با حاله // هم شیر داره هم آستین/ شیرشو بردن فلسطین// بگیر یک زن راستین / اسمشو بذار حکیمه/ که چادرش ضخیمه
پنج تا جوجه می رن حموم بعد از چند دقیقه چار تاش جیغ و داد می کنن اگه گفتی چرا ؟ ... چون یکی شون خروس بود
یکی بود یکی نبود.
.
یه روز زمین عاشق خورشید شد و گفت:
.
دورت بگردم..
.
بعد تا ابد تو رودرواسی موند
به ترکه علامت تعجب ( ! ) رو نشون میدن میگن این یعنی چی ؟
میگه : یعنی شاشیدن ممنوع ... حتی یک قطره !!!
یه فوتبالیست رشتی داشت میمرد،زنش بالای بسترش نشسته بود،عذاب وجدان میگیره میگه: من باید برای تو اعتراف کنم!! رشیته میگه خوب بگو! زنش میگه یادت هست هرچی التماس می کردی مربی تو،تو رت تو تیم رات نمیداد،بعد یه روز اومد گفت:حتما باید بازی کنی؟ اون کار من بود!!! رشتیه گفت خوب! زنش ادامه داد: یادت هست تیم هیچکس بهت پاس نمی داد بعد از یه روز همه بهت پاس می دادن؟ اون کار من بود!! رشتیه میگه دیگه چی؟ زنش میگه یادت هست وقتی می رفتی ورزشگاه همه تو رو هو می کردن بعد از از یک روز همه داشتن تشویقت می کردن اونم کار من بود!!!!
جایزه تبرک در قزوین ... یک سال استفاده رایگان از حمید ...!!!!
یه روز قزوینیه میاد تهران عروسی بر میگرده شهرشون بهش میگن عروسی چطور بود میگه عجب عروسی بود پسرها با مردها قاطی بودن
روی دره توالت های قزوین نوشته :
اینجا دیگه آخره خطه بخوای نخوای باید بکشی پائین !!!
قزوینیه تو صف نون بوده، یه پسر خوشگل هم جلوش واستاده بوده. یه دفعه شاطره میاد بیرون، میگه: نون تموم شد! ملت هم میرن دنبال کار و زندگیشون و صف به هم میخوره. قزوینیه شاکی میشه، داد میزنه: نون تموم شد که شد! صف رو چرا بهم میزنید!
یه بابایی چکش تو قزوین برمیگرده میفته زندون، با خودش میگه الان اینا ترتیب ما رو میدن، بگذار یکم خالی ببندیم، بلکن بترسند. شروع میکنه میگه: آره من دو نفر رو خفه کردم، تو یک درگیری سه تا پلیس کشتم، شیش تا بی معرفت رو تو یک شب کاردی کردم، همین دیروز هم یک نالوطی رو با ساطور کشتم! یارو قزوینیه بهش میگه: بالام جان تو ما رو هم کشتی!
رییس جمهور میره قزوین. مردم شعار میدن دسته گل محمدی تو مدتی که نیومدی چه قمبلی به هم زدی
میگن یه یارو میره قزوین پولش از دستش میافته ولی جرات نداشته ورش داره یه پیرمرده داشته رد میشه میگه چیه بالام جان؟ خلاصه یارو میگه که آره می تر سم خم شم پولو وردارم ترتیبمو بدن پیرمرده میگه نه بالام جان این حرفا مال قدیمه مردم الان دیگه از این کارا نمی کنن ... خلاصه یارو تا خم میشه پولشو ور داره پیرمرده یه دفعه میره میزاره تقش!! یارو بلند میشه میگه مگه نگفتی این کارا مال قدیما بوده ؟؟ پیرمرده میگه خوب بالام جان منم مال قدیمم دیگه !!!!!
غضنفر با نامزدش میره کافی شاپ ، گارسون میاد میگه : چی میل دارید براتون بیارم؟ دختره میگه : دوتا کافه گلاسه لطفاً . غضنفر میگه دوتا هم واسه من بیاری