پژمان بازغی

bazeghi-8-2-87-b7.jpg

پژمان بازغی ، متولد 19/5/1353 در یک خانواده 5 نفره در تهران به دنیا آمده است. اصل و ریشه خانوادگی اش به شمال ایران و به شهر لاهیجان بر می گردد.
در دوران کودکی به واسطه شغل پدرش در شهرهای مختلف زندگی کرده و تجربیات زیادی را بدست آورده است.

پس از تولد 4 سال در تهران و در منازل سازمانی نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران زندگی کرده و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به شهر رشت می رود. با شروع جنگ و اعزام پدرش برای محافظت مرزهای آب ایران و خلیج همیشگی فارس به بوشهر رفته.

با پایان جنگ به تهران باز می گردد. پس از قبولی در دانشگاه آزاد در لاهیجان برای تحصیل رشته مهندسی معدن به آنجا بر می گردد و از همانجا با سینما آشنا می شود.

در سال 1373 با ورود به سینمای جوانان مرکز گیلان در اولین فیلمش با نام اعتراف ساخته مجید زیم خواه باز می کند. پس از آن به استخدام آژانس دوستی در می آید و به مدت 2 سال همراه بازیگران خوب این مجموعه علی تاخصوص مرحوم حسین پناهی به ایفای نقش می پردازد.

بعد از آژانس به سراغ جوانی مجید قاریزاده می رود و با مسعود جعفر جوزانی به بلوغ می رسد پس از آن به گروه ویژه مهرداد خوشبخت می پیوندد و گمگشته اش را با رامبد جوان پیدا می کند.

وی همراه سیروس مقدم با دریایی ها سفر می کند و در سال 80 برای نجات دختری در قفس با قدرت الله صلح میرزایی همراه می شود پس از آن به دوئل با استاد بزرگوارش احمدرضا درویش می پردازد و با تارا و تب توت فرنگی سعید سهیلی و سربازهای جمعه کیمیایی کارش را به پایان می رساند. پس از سایه آفتاب ، نفس تازه می کند و در حال حاضر نیز با سامان مقدم برای سال آینده نفستو حبس کن را آماده می کند.

برادر کوچکترش هم علاقه زیادی به این پرده نقره ای دارد و در 2 فیلم پسران مهتاب و شب برهنه سعید سهیلی بازی کرده است.

مهتاب کرامتی

Mahtab-Keramati-main.jpg

تاریخ تولد: 1349

بیوگرافی : مهتاب کرامتی در سال 1368 وارد دانشگاه شد و در رشته میکروبیولژی به تحصیل پرداخت. پس از اتمام تحصیلات وارد کلاسهای آزاد بازیگری شد و به بازی در یک فیلم و یک سریال پرداخت سپس به فراگیری مجدد بازیگری در کلاس های آزاد مشغول شد و فعالیت حرفه ای خود را پس از آن شروع کرد.
او برای بازی در فیلم مرد بارانی کاندید دریافت جایزه از هجدهمین جشنواره فیلم فجر شد.

فیلم ها :
آتش سبز (۱۳۸۶)

تردید (۱۳۸۶)

زن ها فرشته اند (سپیده دم) (۱۳۸۶)

آدم (۱۳۸۵)

پاداش سکوت (۱۳۸۵)

حس پنهان (۱۳۸۵)

رستگاری در 20/8 دقیقه (۱۳۸۳)

هشت پا (۱۳۸۳)

شاه خاموش (۱۳۸۲)

ملاقات با طوطی (۱۳۸۲)

بهشت از آن تو (۱۳۷۹)

مریم مقدس (۱۳۷۹)

مرد بارانی (۱۳۷۸)

مومیایی3 (۱۳۷۸)

مردی از جنس بلور (۱۳۷۷)

مجموعه های تلویزیونی:

مردان آنجلس (مجموعه - فرج الله سلحشور - 77-1376)

مریم مقدس (مجموعه - شهریار بحرانی - 1379)

خاک سرخ (مجموعه - ابراهیم حاتمی کیا - 80-1379)

پوریا پورسرخ

5xptmit.jpg

از اینکه بعد از نقش فرهاد در فرار بزرگ نقش اصلی چنین مجموعه ای را بازی کردی احساس غرور نمی کردی؟
نه, چون به نظر من نقش های خرچنگ وفا و خاوری خیلی سخت تر و محوری تر از نقش ژوبین بودند و اگر آقایان اصلانی قائمیان و خانم ها توسلی و امینی بر اساس تخصص و قدرت بازی انتخاب شده بودند من فقط ظاهر و سنم به این نقش می خورد. در ضمن من نقش فرهاد را هم خیلی دوست داشتم

سوال: ولی الان همه توجهات به توست و همه جا از ژوبین حرف می زنند.
پور سرخ: شاید ولی دلیل نمی شود که بقیه عالی نبودند دوستان دیگر همه حرفه ای بودند و شناخته شده و من ناشناس بودم.

سوال: چه احساس داری که هر جا می ری همه دورت جمع می شوند و اینقدر مورد توجه هستی؟
پور سرخ: فقط خجالت می کشم و دنبال پاک کردن عرق هایم هستم

سوال: می دانی که این روزها زود می گذرد و هر چقدر بیشتر به جشم بیایی خلا بعدی سخت تر می شود؟
پورسرخ: بله هم از این نظر و هم می دانم که هر چه بیشتر عکسم روی جلدها باشد کارم سخت تر می شود و حساسیت ها رویم بیشتر. من اخلاقا نمی توانم به کسی نه بگویم ولی چون از اول پیش بینی این شرایط را می کردم برای خودم شش هفت نشریه در ژانرهای مختلف را کنار گذاشتم و کاری به بقیه ندارم می دانید که خیلی ها از خودشان می نویسند و تیتر می زنند و کاری از دست بزرگتر از من هم بر نمی آید.

سوال: گفتی صحنه های عصبی سکانس های تیمارستان را کی گرفتید و چه حالی داشتی وقتی حذف شدند؟
پورسرخ: در استودیو گرفتیم و بعد از سفر لبنان. من اول هیجان زده بودم و خواستم هر چه دور و برم هست دور کنند تا خودم را نزنم! بیشتر نمایشنامه رادیویی بود تا بازی سینمایی ! حس نقش را از لبنان داشتم و خلاصه خیلی زحمت کشیدم و اول که متوجه حذف شدم کلی ناراحت بودم ولی بعد در پخش دیدم حق با لطفی بود و آن صحنه ها باعث می شد تماشاگر نسبت به ژوبین حس منفی بگیرد.
سوال: هیچ وقت مقابل بقیه کم نیاوردی؟
پور سرخ: جواب لطف کارگردان دوستانه و صمیمی بود من بیشتر می ترسیدم که زحمت دیگران را به باد بدهم با اصلانی بازی نداشتم ولی در سوئیت با هم بودیم و خیلی کمکم می کرد مثلا بعد از سکانسی که ژوبین فهمید وفا به دروغ گفته ازدواج کرده و منتظرش بوده گفت: از امشب ژوبین خیلی بزرگ میشه و همین خیلی کمکم کرد. قائمیان و خانم توسلی و امینی هم که در کمک سنگ تمام گذاشتند.

سوال: قضیه sms های لطفی چیست؟
پورسرخ: ( می خندد) معمولا در پشت صحنه های سینما غیبت این و آن رواج دارد. آقای لطفی برای یکدست نگه داشتن فضا و ایجاد جو دوستی صدها sms آماده داشت و هر وقت کسی نزد او شروع به گله گذاری از دیگری می کرد بلافاصله جوک می خواند تا موضوع عوض شود.

سوال: از وضعیت جدیدت راضی هستی؟
جواب: اساتیدی دارم که به م لطف دارند و مواظبم هستند دایره مشاورانم وسیع تر شده و خیلی مواظب رفتار و حرکاتم در رفت و آمد ها هستم. انتخاب بعدی برایم سخت و مهم شده و دیگر نمی توانم مثل سابق زندگی کنم و باید با مردم و مطبوعات بهتر رفتار کنم . در کل وضعیت سخت و محدودی است ولی شیرین هم هست راضی هستم شکر.

سوال: ویژگی های همسر مورد نظرت چیست؟
پورسرخ: صبور, مهربان , خانواده دار, با وفا, و فهمیده

سوال: مدرک تحصیلی ات چیست؟
پورسرخ: دانشجوی ترم دوم دکترای فیزیولوژی گیاهی. فعلا فوق لیسانس دارم.

زندگی خصوصی پوریا پورسرخ

محل تولد: جردن
سال تولد: نمی گویم
ماه تولد: تیر
قد: 182
وزن : متغییر بین 75 تا80

شیلا خداداد

4pal3iq.jpg

شیلا خداداد در چهاردهم آبان ماه سال 1359 دریک خانواده کوچک و در شهر تهران به دنیا آمد.

او دوران تحصیل خود را با موفقیت سپری کرد و در سال 75 وارد دبیرستان شد . در دبیرستان در رشته ریاضی فیزیک به تحصیل پرداخت و در سال 78 با معدل 17 فارق التحصیل شد و به دانشگاه راه یافت . در دانشگاه رشته مهندسی فیزیک را برگزید و در این رشته شروع به تحصیل کرد.

شیلا خداداد به طور کاملا اتفاقی توسط مسعود کیمیایی وارد عرصه سینما شد و در کنار بزرگان این رشته شروع به کار کرد.او تاکنون در فیمهای« اعتراض ، آبی ، عیسی می آید ، قلبهای ناآرام » و مجموعه تلویزیونی « مسافری از هند » ایفای نقش نموده . وی همچنین در رشته موسیقی نیز فعالیت دارد و در چند گروه موسیقی مشغول به کار است. ورزش مورد علاقه او فوتبال و والیبال ، وتیم مورد علاقه اش استقلال است.

حمید گودرزی

4tne5v.jpg

نام : حمید گودرزی

سال تولد : 2/9/1356

محل تولد : تهران

در یک خوانواده ۴ نفری زندگی میکرد .متاهل است.بامادرش ۱۴ سال اختلاف سنی دارند. یک خواهر دارد که گرافیک خوانده ولی عشق وکالت دارد.پدرش تاجر فرش و مادرش خانه دار است.هم پدر و هم مادرش با بازیگر شدن او مخالف بودند.

در ۲۰ شهریور ۱۳۸۳ ازدواج کرد.با همسرش رو راست است.در زندگی متعصب است او ۱۰۰ در صد مخالف فعالیت هنری همسرش است.او حتی دوست ندارد یک نفر همسرش را ببیند.

به خاطر بازی در سریال کمکم کن مدتی دچار افسردگی شد.هیچکس در دنیا مادرش نمیشود.

عاشق پاریس است.به موبایل علاقه ی زیادی دارد.

علاوه بر بازیگری تجارت فرش و شکلات هم می کند.از شهرت و سوپر استار شدن متنفر است.

آرامش را با دو عامل سلامتی و ثروت معنی می کند

با شرکت درسا برای تبلیغات قرارداد ۱۸ ماهه دارد

عاشق بازی در نقش دیوانه و معلول است.به شدت به تیم استقلال علاقه دارد.ورزش شنا و بکس و تنیس و بدنسازی علاقه دارد.

همسر حمید خانه دار است و با فعالیت هنری حمید مخالف است.(به هم می خورن دو تاشون با فعالیت هنری اون یکی مخالفن)اما حمید مقید است نمازش قضا نمی شه تو آرزو هاش سلامتی را فراموش نمی کنه.عاشق دعا و نماز است.به نظر او انسان بدون دعا و معنویت به ابتذال و تکرار میرسه.

هنگام خرید به شدت اهل چانه زنی است و وقتی موفق میشه مثل این است که کار بزرگی انجام داده است.

وابستگی شدید به خانواده و همسرش دارد و حتی هنگام مسافرت با او در تماس است.

پیانو و ساکسیفون را دوست دارد.به شدت علاقه به کادو دادن و کادو گرفتن دارد

از این که بعضی از هنرمندان ازدواج خود را از مردم و طرفدارانشون پنهان می کننند متاسفه و معتقد اون ها ضعف فرهنگی دارند.

خودش مشوق اصلی خودش بوده است